سریال «شهرزاد» به کارگردانی «حسن فتحی» و بازی «ترانه علیدوستی» ، «شهاب حسینی» ، «علی نصیریان» و «مصطفی زمانی» یک سریال درام تاریخی و عاشقانه است که برای پخش خانگی تولید شده است . داستان سریال شهرزاد از زمان کودتای ۲۸ مرداد به بعد اتفاق میافتد و بیشتر مضمونی رمانتیک دارد و میتوان آن را ملودرامی عشقی جنایی تعریف کرد زیرا این اثر معتقد است “در تندباد حادثه ، عشق اولین قربانی است” . سریال شهرزاد با هنرنمایی سه نسل از هنرمندان ایرانی ، پرهزینهترین سریال شبکه نمایش خانگی است که داستان عاشقانهای را در تهران قدیم روایت میکند . «شهرزاد» سومین محصول شرکت تصویر گستر پاسارگاد می باشد . حسن فتحی که افزون بر کارگردانی سریال «شهرزاد» ، نویسندگی آن را نیز انجام داده ، پیش از این مجموعههای پهلوانان نمیمیرند ، میوه ممنوعه و مدار صفر درجه و شب دهم را ساخته است . سریال شهرزاد از معدود سریال هایی است که برای ساخت و پرداخت تک تک کاراکترهایش فکر زیادی شده . درست است که گهگاه برخی شخصیت ها آن طور که باید شناسنامه ای درست و قابل درک ندارند ، اما مسئله اینجاست که حضور هیچ کدامشان بی دلیل نیست . از مادران و خواهران خانواده که بگذریم ، دیگر نقش ها همگی در پیشبرد اتفاقی مهم تاثیر دارند .
قباد به کمک نصرت برای برملا نشدن کارهای گذشته اش تلاش می کند و وقتی از ارتباط هاشم و عمه بلقیس آگاه می شود...
رقابت بین فرهاد و قباد بالا می گیرد و رازهایی که به نظر می رسید دفن شده اند رو می شوند.
شهرزاد هنوز در شوک اتفاق های شب قبل است. عمه بلقیس به زودی آزاد می شود ولی همایون را برای بازجویی نگه می دارند. شاپور، شهرزاد را تهدید می کند که ممکن است برای او اتفاقی رخ دهد.
عمه بلقیس از تصور خود درباره شهرزاد به او می گوید از اینکه تصور می کرد که از شیرین کینه به دل دارد. از طرفی شیرین که مسبب مشکلاتش را شهرزاد می داند به او حمله می کند. صحبت از قتلی است که مقصر آن را پدر شیرین می دانند و می خواهند او را زجرکش کنند.
عمه بلقیس با همایون معامله ای می کند و شیرین به خانه برمی گردد ولی شهرزاد که انتظار دیدن او را نداشت به این اتفاق اعتراض می کند. از طرفی شهرزاد مدتها درباره آذر گلدره ای کنجکاو بوده و از فرهاد درباره او جویا می شود.
قباد در تلاش برای قانع کردن عمه بلقیس برای برگشتن شهرزاد است ولی بلقیس که به برگشت شیرین امید دارد راضی به برگشت شهرزاد نیست. فرهاد نیز که از تصمیمی که به اجبار باید بپذیرد ناراحت و عصبانی است، قباد را تهدید می کند.
قباد با عمه بلقیس درباره دلیل همه کارهایش که فقط به خاطر شهرزاد بوده است صحبت می کند و از طرفی شهرزاد مجبور است به خاطر فرزندش به جدایی از فرهاد و زندگی مجدد با قباد فکر کند.
همایون به آسایشگاهی که شیرین در آن بستری است می رود از او می خواهد تا قرص هایش را نخورد تا او را فراری دهد. عمه بلقیس رازی را برملا می کند...
هاشم مورد سوء قصد قرار می گیرد و شهرزاد و قباد در بیمارستان دوباره یکدیگر را می بینند.
فرهاد با دوستان و شاگردانش شروع به پخش شب نامه می کند. قباد بصورت غیابی شیرین را طلاق می دهد و این خبر به گوش شهرزاد می رسد.
شهرزاد به خانه پدری باز می گردد ولی خانواده سعادت برای او مشکلاتی درست می کنند. قباد به دنبال جدا شدن از شیرین است و این خبر به گوش عمه بلقیس می رسد.
عمه بلقیس به تیمارستان می رود تا شیرین را به خانه بیاورد. اکرم که مانند قباد از این اتفاق ناراضی است همه سعی خود را برای جلوگیری از آن می کند. از طرفی شرایط طوری پیش می رود که قباد، به برگرداندن شهرزاد امیدوار می شود.
آرامشی نسبی برقرار است، حال خوب شهرزاد و فرهاد و یادآوری اولین دیدارهایشان و از سمتی دلجویی شهرزاد از شیرین. با وارد شدن شهرزاد به خانه دیوان سالار داستان رنگی دیگر به خود می گیرد.
قباد از نصرت می خواهد به هر قیمتی که شده شهرزاد را برگرداند.
قباد همه امور مرتبط با دیوان سالار را بعد از مرگ بزرگ آقا بزرگ برعهده می گیرد. عمه بلقیس برای حفظ قدرت در دست قباد عازم تهران می شود.
نوچه های سروان آقا پرویز به خانه ی مادر شهرزاد می روند و امید را بزور می دزدند.پس از آن به کارونسرای قدیمی ای رفته و به قباد زنگ میزنند تا به تنهایی برای نجات فرزندش به آن کاروانسرا برود.قباد نیز عصبانی برای این کار اقدام میکند و اسلحه اش را برداشته و به آنجا می رود و شهرزاد نیز در پی او به راه می افتد.شیرین و صابر عبدلی ...
شاپور بهبودی ، قباد و نصرت به عمارت بهبودی می روند تا در مورد سوقصد به بهبودی و ماجرای دشمنی با آنها توسط شیرین و فرهاد و عبدلی فکری بکنند و تصمیم میگیرند...
اکرم که اعتراف کرده است ، از اعترافاتش پشیمان است ولی کار از کار گذشته و نمیتواند اعترافاتش را پس بگیرد.شاپور بهبودی در پی یک ترور ناموفق تیر خورده است.خبر مرگ تیموری در رسانه ها میپیچد..
شیرین برای انتقام خون بزرگ آقا از نصرت و قباد مصمم است.شبانه افراد سروان گودرز آقا پرویز بچه را از شیرین می دزدند و فرهاد و صابر عبدلی وقتی این خبر را می شنوند شوکه می شوند....
قباد یک شب جلوی شهرزاد را میگیرد و از او توجه بیشتری میخواهد.صابر عبدلی و شیرین نیز بخاطر آنکه شخصی درب خانه را زده است بسیار ترسیده اند و صابر از شیرین میخواهد در صورت دستگیری او فرار کند ,...
فرهاد بعد از ماجرای چاقو خوردنش از زندان به کمک دوستان سروان آقا پرویز فراری داده می شود.مادر شهرزاد این ماجرا را به او میگوید.و خواهرش نیز میگوید بخاطر دزدی کردن این اتفاق افتاده است.همچنین فرهاد حین فراری داده شدن توسط دوستان سروان آقا پرویز آسیب میبیند و ..
شهرزاد با عصبانیت به دیدن اکرم می رود و او را شماتت می کند و میگوید اگر دوباره او را ببیند او را میکشد.سروان آقا پرویز نیز میگوید برای فرهاد نقشه دارد تا او را از زندان آزاد کند.شهرزاد نیز به عمارت دیوانسالار می رود تا بالای سر او باشد.
مرضیه خانم از شهرزاد میخواهد پیشنهاد نصرت را قبول کند تا فرهاد نجات پیدا کند. قباد نیز با تیموری در مورد اجرای حکم فرهاد حرف میزند و شهرزاد به ملاقات فرهاد میرود و میگوید ....
سروان آقا پرویز برای بچه اکرم برنامه هایی دارد تا او را به وقت مناسب معرفی کند.شهرزاد و سرهنگ تیموری با یکدیگر جلسه ای دارند که با عصبانیت شهرزاد پایان می یابدشهرزاد و شیرین به کمک صابر عبدلی به دیدن اکرم می روند.,....
دستیار سروان آقا پرویز، دیده هایش از ماجرای قتل هاشم خان را به بالا دست هایش گزارش می کند، عکس هایی را که برداشته است برایشان توضیح می دهد و ماجرای حرف های بهبودی در مورد شراکتش با قباد دیوانسالار در قضیه قاچاق افیون و مواد مخدر را نیز بازگو می کند و ..
فرهاد و دوستانش نقشه فراری دادن دکتر مصدق را عملی می کنند. بهبودی ماجرای افیون و مواد مخدر را برای هاشم خان توضیح می دهد.همچنین دستیار سروان آقا پرویز...
صابر عبدلی و شیرین قصد ازدواج می کنند و شیرین مهریه اش را کشتن قباد شرط می کند. سروان آقا پرویز هم به اکرم ابراز علاقه می کند. قباد به سرهنگ تیموری می گوید که هاشم را دستگیر کند ولی ...
فرهاد و شهرزاد با هم بحث می کنند. پس از دلجویی های شهرزاد از فرهاد، او می فهمد فرهاد قصد دارد دکتر مصدق را فراری دهد. نصرت و هاشم خان درباره اتفاقات شب گذشته و ورود فرهاد به خانه دیوانسالار و برهم خوردن وعده ی هفتگی ملاقات امید و شهرزاد صحبت می کنند و ..
هاشم و صابر عبدلی، شیرین را از دیوانه خانه فراری می دهند. شیرین پیشنهاد می دهد او را نزد آقای صدق نوری وکیل خانوادگی آنها ببرند و او شیرین را به جایی امن منتقل می کند در حالی که ...
همایون یا همان صابر عبدلی از زندان فرار می کند و به خانه هاشم می رود. اکرم قضیه بارداری اش را به قبادمی گوید و قباد او را از پله ها به پایین پرت می کند. صابر هم پیش شیرین می رود و قباد نقشه تازه ای برای شهرزاد دارد.
شروانی و بهبودی در مورد نقشه قتل قباد با هم هماهنگ می کنند. همچنین اکرم و سروان در مورد نگهداری از بچه قباد به توافق می رسند. قباد، هوشنگ را برای خبرچینی و جاسوسی از زندگی شهرزاد و فرهاد استخدام می کند.