در اواخر دهه ۱۹۹۰، یک روزنامهنگار آمریکایی به نام جیک ادلستاین به توکیو نقل مکان میکند تا بهعنوان اولین خبرنگار خارجی به جمع کارکنان یک روزنامه بزرگ ژاپنی بپیوندد. او که در یکی از گروههای این روزنامه زیر بال و پر یک کاراگاه کهنهکار گرفته شده بود، تصمیم میگیرد که دنیای تاریک و خطرناک یاکوزای ژاپنی را مورد بررسی قرار دهد و آن را کاوش کند.
«توکیو وایس»، محصول شبکه اچ بی او مکس، داستان یک روزنامه نگار غربی را به تصویر می کشد که برای انتشاراتی در توکیو کار می کند و با یکی از قدرتمندترین سردسته های خلافکار شهر سرشاخ می شود.
جیک تقلا می کند پس از حمله نافرجام، جایگاه خود را دوباره به دست آورد. هم زمان، سامانتا به هر دری می زند تا پولینا را پیدا کند. ساتو احساس می کند به خاطر جایگاه ارتقا یافته اش در چیهاری کای، تحت فشار است.
یاکوزا پیس سامیت متوجه می شود که توزاوا گرفتار عواقب کارهای خود شده است. سامانتا تصمیم می گیرد بدهی هایش را با ماتسوئو صاف کند. جک مصمم است که سر نخی را دنبال کند.
وقتی جیک به پیدا کردن خبرچین در چیهارا کای کمک می کند، باید خطرات پذیرفتن درخواست ایشادا را سبک سنگین کند. سامانتا سعی دارد به مسئله ماتسوئو رسیدگی کند. فرآیند کارمند یابی ساتو با درس عبرتی ویرانگر درباره وفاداری ختم می شود.
سامانتا گام های بلندی به سوی آینده بر می دارد اما گذشته گریبانش را می گیرد. جیک با کمک امی، تین تین و ترندی در پیدا کردن ارتباط میان پرونده ها به موفقیت بزرگی می رسد و با سردسته چیهاری کای که از او درخواستی دارد رو در رو می شود.
کارآگاه کاتاجیری به جیک یک گزارش ویژه تحویل می دهد و اینگونه پایداری جیک نتیجه می دهد اما در طول این مسیر، توجه شخص دیگری را به خود جلب می کند. هم زمان، سامانتا رابطه صمیمانه ای با یک مشتری جدید برقرار می کند و ساتو بین گفتگو و برخورد فیزیکی یکی را انتخاب می کند
رقیب توزاوا، چیهارا کای، به زحمت تلاش می کند بدهی ها را جمع آوری کند. سامانتا از مهماندار دیگری محافظت می کند. جیک شاهد مشاجره ای است که همه چیز را تغییر می دهد.
جیک ادلستاین، اولین خبرنگار جنایی آمریکایی میچو شیمبان است و خیلی زود مسئولیت گزارش دو پرونده به او محول می شود، دو پرونده ای که در ابتدا به ظاهر نامرتبط هستند اما با کنار هم گذاشتن قطعات پازل، جان جیک و شغلش را به خطر می اندازند.
با نزدیک شدن جیک و کاتاگیری به مدرکی مهم، ساتو برای بزرگ ترین نمایش قدرت زندگی اش آماده می شود. سامانتا ترتیب جلسه مهمی را می دهد.
جیک حقیقت پنهان در جراحی پیوند عضو در آمریکا را تایید می کند و به دنبال سوتو می رود تا بتواند از او محافظت کند؛ درحالیکه هم زمان داستانش را برای روزنامه در خانه امن می نویسد.
سفر موفقیت آمیز جیک به امریکا گروه را در مسیر جدیدی قرار می دهد. کاتاگیری در کنار آمدن با تغییر مخرب شرایط با مشکل مواجه است.
مرگ یک نفر در چیهاراکای هیاهو برپا می کند. جیک پس از مدت ها به خانه سری می زند. کاتاگیری امیدوار است یک مجرم باعث باز شدن گره بزرگی در پرونده اش شود.
پس از یک تیراندازی فاجعه بار، چیهاراکای تصمیم به گروه بندی دوباره می گیرد. جیک، کاتاگیری و ناگاتا سرنخی را که سامانتا به آن ها داده دنبال می کنند.
پس از شکستی مفتضحانه، ساتو و هایاما یک استراتژی رو به جلو طراحی می کنند. جیک و کاتاگیری هدف خود را دنبال می کنند و سعی می کنند در تیررس او قرار نگیرند.
گروه عملیات ویژه جدید یاکوزا شروع به کار می کند و ایشیدا دستور یک گردهمایی می دهد. درحالیکه ساتو و هایاما با هم متحد می شوند، کاتاگیری و جیک درباره بازگشت مرموز یک نفر تحقیق می کنند.
کاتاگیری و ناگاتا تلاش خود را بیشتر می کنند. جیک به یک مهمانی خصوصی دعوت می شود. سامانتا و ساتو در انجمن با مشکل روزافزونی درگیرند.
درحالیکه جیک و کاتاگیری به دنبال معنای تازه ای در محل کار هستند، سامانتا به سراغ دزدی در باشگاهش می رود و چیهاراکای به عضوی که حالا برگشته خوشامد می گوید.
درحالیکه جیک، کاتاگیری و سامانتا به دنبال حقیقت در مورد پولینا هستند، ساتو برای زنده ماندن مبارزه می کند؛ اما این طور نیست که همه اعضای چیهارا-کای چشم انتظار بهبودی کامل او باشند.