پسر دلفینی اکنون یک وظیفهی مهم دارد. او نگهبان دریاست و باید از موجودات دریایی محافظت کند. در این بین هنوز خطر از سر دریا برطرف نشده چرا که اختاپوس بدجنس که در چاله ای گرفتار شده به کمک شامی نقشه های جدیدی را علیه موجودات دریا طراحی و
دلفینی خاکستری درست شبیه نانا به دریا آمده و با فرستنده روی سرش می خواهد ماهی های دیگر را اسیر کند. همه فکر می کنند اون ناناست و حتی سفید به همین دلیل در دام اختاپوس می افتد.
دلفینی خاکستری درست شبیه نانا به دریا آمده و با فرستنده روی سرش می خواهد ماهی های دیگر را اسیر کند. همه فکر می کنند اون ناناست و حتی سفید به همین دلیل در دام اختاپوس می افتد.
یک نهنگ قاتل با هدف انتقام از پسر و سفید که آبروی دلفین ها را به دلیل خدمت به آدمی به باد داده اند با حیله و فریب جلو می آید.
ماهی ها در حال توپ بازی جلوی در غار هستند که توپ آن ها پنجر می شود و از بادی به جای توپ استفاده می کنند. هشت پا که از صدای بازی ماهی ها کلافه شده برای ساکت کردن آن ها شامی را پرت می کند. شامی در حال پرت شدن با بادی برخورد می کند و داخل غار می افتد. دردسری درست می شود و پسر دلفینی باید وارد عمل شود
ماهی ها در حال توپ بازی جلوی در غار هستند که توپ آن ها پنجر می شود و از بادی به جای توپ استفاده می کنند. هشت پا که از صدای بازی ماهی ها کلافه شده برای ساکت کردن آن ها شامی را پرت می کند. شامی در حال پرت شدن با بادی برخورد می کند و داخل غار می افتد. دردسری درست می شود و پسر دلفینی باید وارد عمل شود
یک عروس دریایی کوچک که از دسته خودشان جا مانده دنبال مادر و پدرش است و دو تا کیسه را با پدر و مادرش اشتباه می گیرد؛ اما کیسه ها به دندونِ دندون گیر می کند و او آن دو را می خورد. عروس کوچولو فکر می کند که دندون پدر و مادرش را خورده و برای همین از ترس فرار می کند و دردسر بزرگی درست می شود
در روز مانور ضد خطر دریا، دندون با یک ژله ماهی که تف چسبناکش خطر چسبندگی زیادی دارد دوست می شود و دردسر بزرگی درست می کند.
فندقی ها شبیه چوپان دروغگو مدام پسر را سر کار می گذارند در نهایت هم به دام اختاپوس که مرکبش رقیق شده می افتند.
اختاپوسی لاغر توبه کرده و همرنگ اختاپوس بزرگ وارد دریا می شود. همه او را با اختاپوس اصلی اشتباه می گیرند و دردسرهای زیادی درست می شود.
پرنده ماهی در دام اختاپوس می افتد و با خوردن مرکب نامرئی می شود. حالا ماهی نامرئی مزاحم اهل دریا می شود و وقتی پسر راز او را می فهمد، نقشه اختاپوس را نقش بر آب می کند.
یک ماهی زیبای قرمز به نام پولک قرمزی به دریا میافتد. او که به دنبال مادربزرگ گم شدهاش است سر از گودال اختاپوس در آورده، مرکب می خورد و ماهی ها را به گودال اختاپوس می کشاند.
یک نیزه ماهی سر و کلهاش در دریا پیدا شده و قهرمان جدید ماهیها می شود. او که به خاطر تشویق بقیه باورش شده قهرمان است، در دام نقشه اختاپوس و شامی افتاده و مرکب می خورد.
شامی با صدفی غول پیکر مواجه شده که رییس قبیلهای از صدفهای کوچک است. اختاپوس می خواهد این صدف را با مرکب آلوده کند و شرایط دریا را به هم بریزد اما ...
مار دریایی همراه بچه هایش در گودال اختاپوس می افتد و اختاپوس بچه های او را گروگان می گیرد. شرط آزاد کردن بچه ها، اسیر شدن پسر دلفینی است. اما پسر با حقه ای اختاپوس را فریب و بچه ها را نجات می دهد.
وقتی شامی می خواهد برای تولد آشا با منفجر کردن مین دریایی او را غافلگیر کند، کمی می ترسد و اختاپوس با دادن مرکب به او سعی دارد شرارت او را افزایش دهد تا ترسش بریزد. اما دردسری درست می شود که حل آن فقط از عهده پسر دلفینی بر می آید.
مسابقه ماهی زیبای دریاست. پرپری ماهی که برای این مسابقه آمده آنقدر زیباست که همه را محو خود کرده اما او زهردار است و یکی از کفچه ها را میگزد... در این میان شامی که متوجه توانایی او می شود و آشوبی به پا می کند که کلید حل آن به دست پسر دلفینی است.
نهنگ به علف گرده حساسیت دارد و همه برای آنکه جلوی عطسه بزرگ او را بگیرند تلاش می کنند آن را از دور و برش دور کنند. اما سه ماهی نخاله خرابکاری می کنند و پسر دلفینی باید اوضاع را روبراه کند.
ماهیها در حال بازی با ستارههای دریایی هستند و آن ها را مثل توپک به سمت صخره ها پرتاب می کنند و هر که آن ها را دورتر بیاندازد برنده است. ستاره های نهنگ به گودال اختاپوس می رسند و بعد از آنکه با مرکب مسموم می شوند به صورت نینجایی حمله می کنند. پسر در نهایت بعد از کشمکش بسیار راه حل را در نوازش آنها پیدا می کند
اختاپوس نهنگ را فریب می دهد و باعث دل شکستگی او می شود. حالا نهنگ که شکست عشقی خورده، دیگر لب به پلانکتون نمی زند و به همین خاطر دریا کثیف شده است. پسر دلفینی باید کاری کند نهنگ دهانش را باز کند.
شامی با شعبده سر ماهیها را گرم کرده و لاک پشت که به بیتوجهی و بی نظمی ماهی ها معترض است با مرکب آلوده و همراه بقیه مشغول خوش گذرانی می شود. حالا پسر دلفینی باید لاک پشت و ماهی های دیگر را از چنگ شامی نجات دهد.
دندون عاشق حباب است به دلیل همین حباب خواری افراطی سبب صدمه به یک زوج ماهی که منتظر تولد تخم هایشان هستند می شود. حالا تنبیهش این است که تا موقع تولد آنها ساکت باشد اما به دام اختاپوس می افتد.
آت آشغال های دریایی اسب دریایی باعث بروز مشکلی برای بادی می شود. لاک پشت او را دعوا کرده و تنبیهش می کند که آشغال ها را به آشغالدانی برگرداند اما او نه تنها این کار را نمیکند که با آلوده شدن به مرکب سیاه اختاپوس دردسرهای بیشتری درست می کند.
یکی از کفچه ها در دام شامی می افتد و درحالیکه به مرکب آلوده شده با فرستادن پیامهای تلپاتی اشتباهی سعی در فریب و گیر انداختن پسر دلفینی دارد.
دلقک ماهی به خاطر اذیت کردن کوسه تنبیه می شود و زنگوله ای را به او وصل می کنند. او که دوست دارد زنگوله اش باز شود فریب شامی را می خورد و به دام اختاپوس می افتد.
خرچنگ فکر می کند ماهی ها هنگام بازی مرجان قرمزش را خراب کرده اند و به آن ها حمله می کند و کار بالا می گیرد؛ اما پسر دلفینی متوجه می شود که تقصیر ماهی ها نبوده و برای حل این مشکل دست به کار می شود.
مارماهی که بر برق خود تسلط ندارد، باعث برق گرفتگی بقیه شده و فرار می کند. او که حالا فریب شاهمیگو را خورده، به بهانه مفید بودن، برای تأمین برق تفنگ لیزری پیش اختاپوس رفته است. پسر و دلفین سفید نیز برای بازگرداندن مارماهی به آشغالدانی و خارزار میروند