
در حاشیه شهری کوچک در ایالت ویرجینیا، یک مربی گلف سابق که به دلیل حادثهای مرموز حرفهاش نابود شده، اکنون بهعنوان مسئول تعمیر زمین گلف فعالیت میکند. اما وقتی یک نوجوان با استعداد اما دردسرساز با چوب گلفی قدیمی وارد زندگیاش میشود، گذشتهی تاریکش دوباره او را تعقیب میکند. این سریال در لایههایی پیچیده از راز، پشیمانی و بازخرید خود، داستان بازگشت به زندگی و کشف حقیقت را روایت میکند.
جک درمییابد که چوب گلفی که کول با آن تمرین میکند، متعلق به «دنی روجرز» بوده؛ بازیکنی که در جریان یک مسابقه بینالمللی بهطرز مشکوکی ناپدید شد. جک بهناچار آموزش کول را میپذیرد، اما خاطرات تاریک گذشته و دشمنیهای قدیمی دوباره زنده میشوند. از طرفی، یک مأمور بازنشسته FBI وارد شهر میشود و شروع به پرسوجو درباره حادثه ۱۰ سال قبل میکند...
جک ویلسون، مربی سابق تیم ملی گلف آمریکا، در سکوت و انزوا در یک زمین متروکه در ویرجینیا کار میکند. زندگیاش با ورود ناگهانی پسری ۱۶ ساله بهنام کول بههم میریزد؛ کول ادعا میکند پدرش با جک گذشتهای مشترک داشته. جک ابتدا بیاعتناست، اما وقتی میبیند کول با چوب گلفی بازی میکند که سالها پیش در یک حادثه ناپدید شده بود، خاطرات مدفونش زنده میشوند.