در این سریال، تام هاردی نقش هری دا سوزا، یک «فیکسِر» باهوش و کارکشته را بازی میکند که برای خانواده هریگان کار میکند. رئیس خانواده، کانراد هریگان (با بازی پیرس برازنان)، در تلاش است تا امپراتوری خود را گسترش دهد و وارد تجارت فنتانیل شود، که این اقدام با مقاومت شدید خانواده رقیب، استیونسونها، مواجه میشود. در پی این درگیریها، هری دا سوزا باید با خیانتها، دروغها و روابط پیچیده خانوادگی مقابله کند تا جلوی سقوط امپراتوری هریگانها را بگیرد.
کوین به مشکلی رسیدگی می کند. تاترسال به قولی عمل می کند و ریچی برای جنگ آماده می شود. جان ....
بلا ناگهان فرار می کند و سر از لندن درمی آورد. کوین با گذشته اش روبه رو می شود. خانواده ....
میو دست آشتی دراز می کند. کوین در به صلاح بودن جلسه با جیمی تردید می کند. هری از کت ....
میو تغییر موضوع می دهد و عزم کانرد را محک می زند. آلیس با درخواستی به سراغ جان می رود. ....
پس از اجرایی شدن نقشه دوم، کانرد نمک به زخم می پاشد و فیسک متوجه حقیقتی می شود: این جنگ ....
کوین و هری در جستجوی بیمه و یک راه فرار، سناریوهای مختلفی را بررسی می کنند.
هری به اصرار بلا به دیدن آنتوان می رود. فیسک و موکاسا فرضیه های خود را با هم در میان ....
ریچی با حرکتی که می کند خانواده هاریگان را در حالت گوش به زنگی قرار می دهد. کانرد و میو بر سر ادی مشاجره می کنند اما بر سر نقشه جایگزین به توافق می رسند.
یک خانواده مافیای لندنی به نام هریگان درگیر نزاعی با خانواده استیونسون می شوند که امکان دارد به زندگی و امپراتوری آن ها پایان دهد. آن ها برای محافظت از خانواده خود از کار چاق کنی به نام هری دا سوزا کمک می خواهند.
وقتی یک خوشگذرانی شبانه برای پسران دو خانواده رقیب مافیا به طرز مفتضحانه ای پیش می رود، هری دا سوزا برای حل مشکل فراخوانده می شود. درحالیکه ریچی استیونسون به دنبال مقصر می گردد، کانرد هریگان قوم و خویش هایش را جمع می کند تا نقشه اش را با آن ها در میان بگذارد