
هر جمعه تاسیان می شود بی تو...
امیر که بخاطر شیرین وارد ساواک شده، وقتی برای نزدیک شدن به او پیش قدم می شود می فهمد که چهارشنبه روز خواستگاری اوست.
امیر که شیرین دختر رویاهایش است، مصمم می شود برای به دست آوردن او دست به کار عجیبی بزند.
با ورود شیرین به چاپخانه، امیر متوجه می شود نقاشی هایی که عاشقشان بوده، تصاویری از خودِ نقاش است. رویای او جان می گیرد…