پاداش حکمت به همراه دستیارش طوفان به قصد تعمیرات وارد موسسه گلشنِ جاوید می شوند. همزمان خانم گلشن مالک خیریه برای تخلیه موسسه در آنجا حضور پیدا می کند. برو بچه های خیریه با خواهش و اصرار سعی در منصرف کردن گلشن از تصمیمش دارند.این اتفاق پاداش و طوفان را درگیر ماجراهایی غیرقابل پیش بینی می کند.
جوانه (هلیا امامی)، خواهر زاده گلشن (گوهر خیراندیش)، به قصد غافلگیری و بدون اطلاع قبلی به کشور بازگشته است،اما در مواجهه با آهو،شرایط آنگونه که فکر می کرد برایش رقم نمی خورد...
پاداش حکمت در دو راهی سختی قرار می گیرد که بهروز پسر گلشن باشد یا همان تعمیرکار خیریه . و این مساله ماجراهای عجیب و غریبی را پیش رویش قرار می دهد...
خانم گلشن مدتهاست در فقدان دوستش الهه که مدیر موسسه گلشنِ جاوید بوده،حال و روز خوشی ندارد،از سویی دیگر بچه های موسسه هم روزگار آشفته ای دارند و به هر کاری متوسل می شوند تا گلشن پایش به موسسه نرسد،این چالش بچه ها و گلشن را وارد مسیر تازه ای میکند.