پیوند عاشقانه آیسان و ژاکان پس از پشت سر گذاشتان روزهای سخت شروع زندگی مشترک شان، جانی دوباره می گیرد. آنها برای شعله ور کردن آتش عشق شان راهی ماه عسل می شوند. سفری که انتهایش تاریکیست.
آیسان اسیر دست مامور داعشی است. ابوخالد نزدیک است. دیاکو فرصتی برای نجات آیسان و بقیه ندارد. راه نجات از دل آتش و خون می گذرد...
آیسان که دیاکو را شناخته دنبال راهی است تا بتواند با او ملاقات کند و به کمک او خود را نجات دهد اما…
حالا به جز آیسان، اردلان و دیاکو نیز در چنگ داعش گرفتار شده اند. دیاکو نمیخواهد عملیات نجات متوقف شود، تنها چاره کار او خطر کردن است.
آیسان که دستش برای ام عبیده رو شده و موبایل را لو داده دیگر راه نجاتی ندارد اما آیسان نمی خواهد تسلیم شود پس…
دیاکو نگران است و همچنان تماس می گیرد اما آیسان پاسخگو نیست و می خواهد کار را تمام کند. دیاکو مایوس تماس را قطع می کند. او خودش و موحد را مقصر می داند تا اینکه …
آیسان توسط امعبیده تحت فشار است تا به نکاح با ابوخالد تن دهد. امعبیده میداند از چه حربهای باید استفاده کند!
آیسان حالا در شرایطی قرار دارد که تنها راه نجاتش به بن بست خورده، چه ژاکان زنده بماند چه نماند!
آیسان که در پایتخت داعش گیر افتاده در تلاش است تا راه نجاتی پیدا کند.
آیسان به پیشنهاد همسرش ژاکان برای ماه عسل راهی ترکیه می شود. اما حقیقت این سفر چیز دیگری است.