سرهنگ ابراهیم ابطحی پیرمرد نظامی بازنشسته ایست که به درخواست دخترش نوشین ابطحی که در شرایط اضطراری قرار گرفته اداره مهدکودکش را برای یک روز قبول میکند. بچههای مهد که تصور میکنند او جایگزین مربی دوست داشتنی شان شده ، او را در مخمصههایی میاندازند که…