رباب نامزد پسرعموی خود، کامل است. پدر رباب، علی ویس، صیاد مروارید است و به بیماری تنگی نفس دچار است. مادر کامل از خانواده عروس خواستهاست که دخترشان را با جهیزیه خانه داماد بفرستند. علی ویس به منظور تهیه جهیزیه برای صید صدف و یافتن مروارید تلاش میکند، فرزند او خادم نیز به دور از چشم پدر به کمک دوستش خدر به صید میرود تا جهیزیه خواهر را فراهم کند.