در تگزاس سال ۱۸۵۸، برادران اسپک، ایس و دیکی، گروهی از بردگان سیاهپوست پیاده را میرانند. یکی از بردگان در زنجیر جنگو نام دارد که او را از زنش برومیلدا جدا کرده و فروختهاند. دکتر کینگز شولتس یک دندانپزشک-تبدیل به-شکارچی جایزهبگیر شدهٔ اهل دوسلدورف برادران اسپک را متوقف کرده خواهان خرید یکی از بردگان میشود. وقتی او از جنگو در خصوص اطلاعش از برادران بریتل، گروهی از خلافکاران که دکتر شولتس مجوز بازداشتشان را دارد، سؤال میکند، ایس ناراحت شده و بهطور تهدیدآمیزی تفنگش را به سوی شولتس نشانه میگیرد. شولتس که هفتتیرکش قهاری است، در مقابل فوراً ایس را میکشد و دیکی را زخمی میکند، بردگان آزاد شده او را میکشند و به سوی آزادی و ستاره شمالی میروند…