طلبه جوانی که برای دیدار والدین آمده به پیشنهاد مادر به خواستگاری دخترخالهاش میرود اما سر از باغ و سیب در میآورد. پس از جست و جوی زیاد صاحب باغ را که دختری به نام سلماست مییابد و در پایان از ترس دل بستن به وی راهی مقصدی نامعلوم میشود.