سینا، جوانی جنوبی، برای یافتن یك شغل مناسب به تهران می آید و به لیلا نامزدش قول می دهد پس از آن كه كارش رونق گرفت به زادگاهش، خرمشهر بازگردد. سینا در كارخانه مرد پولداری به نام فرجامی كار می كند و به زودی به دلیل صداقت و پشتكارش پیشرفت میکند.