انتظار استوار به پایان می رسد و پسرش «ابراهیم » پس از چند وقت زندگی و كار در آمریكا به ایران بازمی گردد. آنها انتظار دارند كه او در ایران بماند و با دختردایی خود ازدواج كند. اما «ابراهیم » اهداف دیگری در سر دارد.