داستان مادر و دختری به نام های «پوران» و «ترانه» است که در خارج از ایران زندگی می کنند. پوران به همراه دخترش برای دیدن مادرش که پیرزنی مریض است و در ایران زندگی می کند به ایران می آید. او چندان تمایل ندارد که کسی از بازگشتش به ایران باخبر بشود اما یکی از همسایه های قدیمی اتفاقی آن ها را می بیند.